عصر معدن- بدون شک، غفلت از استراتژی تامین بوکسیت، به روند تولید آلومینیوم کشور لطمه میزند و بیتوجهی به تکمیل زنجیره تولید و صنایع پاییندستی نیز، تاثیر نامطلوبی بر سودآوری شرکتهای آلومینیومی بهجا میگذارد.;
به گزارش پایگاه خبری«عصر معدن»، فرزاد بزرگی کارشناس سیاست گذاری عمومی در دنیای اقتصاد نوشت: بر این اساس، مدیران صنعت آلومینیوم کشور، با سه چالش اساسی روبهرو هستند.
چالش اول؛ صنعت آلومینیوم کشور به دلیل کمبود شدید ذخایر بوکسیت در کشور، به واردات پودر آلومینا وابسته است، به طوری که، حدود 75درصد از مواد اولیه مورد نیاز این صنعت، از طریق واردات تامین میشود.
شرکتهای تولید آلومینیوم، برای خرید مواد اولیه و تامین پودر آلومینا، بخش اعظم شمش آلومینیوم خود را صادر میکنند که با صادرات شمش آلومینیوم، صنایع پاییندستی کشور را با کمبود مواد اولیه مواجه میسازند.
چالش سوم؛ از آنجا که در صنعت آلومینیوم، سودآوری، ارزش افزوده و اشتغالزایی، با تکمیل زنجیره تولید در صنایع پاییندستی تحقق مییابد، لذا، شرکتهای آلومینیومی که در زنجیره تولید، محصولات نهایی تولید نمیکنند و شمش تولیدی خود را صادر میکنند، همواره با سود ضعیف و ناپایدار و کمبود سرمایه در گردش مواجه هستند.
با وجود مشکلات و چالشهایی که در صنعت آلومینیوم کشور به چشم میخورد، اما به جهت اینکه نقش اصلی و کلیدی در رشد اقتصادی، اشتغالزایی و کیفیت زندگی مردم دارد، یک صنعت راهبردی و پیشرو محسوب میشود و بر این اساس، مدیران در تصمیمگیری و سیاستگذاری خود با سه واقعیت روبهرو هستند:
واقعیت اول؛ صنعت آلومینیوم یکی از صنایع استراتژیک برای توسعه صنعتی کشور بوده و با تکمیل زنجیره تولید، ارزش افزودهای ایجاد میکند که پنج برابر ارزش افزوده صنعت فولاد است.
واقعیت دوم؛ آلومینیوم به صورت شمش، تختال، بلوم و بیلت، پس از طی فرآیندهای مختلف ذوب، ریختهگری، نورد و هیدروفرمینگ و اکستروژن (شکلدهی با قالب، پرس و فشار دما)، به شکل ورق، مفتول، تسمه، فویل، میلگرد، لوله و پروفیل درمیآید و به دلیل ویژگیهای ممتاز مانند: چگالی حدود یکسوم فولاد، مقاومت در برابر فشار و تنش قبل از شکست، مقاومت در برابر خوردگی و زنگزدگی، قابلیت تغییر فرم قبل از ترکخوردگی و شکاف و همچنین داشتن استحکام بالا با افزودن عناصری مانند منگنز، سیلیسیم و مس، سبب شده تا در صنایع مختلف مانند لوازم خانگی، بستهبندی، ساختمانسازی، خودروسازی، کشتیسازی، واگنسازی، هواپیماسازی و صنایع فضایی به صورت روزافزون مورد استفاده قرار گیرد.
واقعیت سوم؛ برای بازیافت آلومینیوم به هزینه و انرژی کمتری نیاز است. در تولید آلومینیوم به روش ثانویه که از بازیافت قراضهها و ضایعات آلومینیوم بهدست میآید، حدود 95درصد در مصرف انرژی صرفهجویی میشود و به همین دلیل، از آلومینیوم به عنوان بانک انرژی یاد میشود. به عبارت دیگر، تنها با مصرف حدود 5 درصد انرژی مصرف شده در تولید به روش اولیه (تولید از طریق استخراج، پالایش و احیا) میتوان ضایعات آلومینیوم را بازیافت و از هدر رفت مواد معدنی و سرمایه ملی و همچنین آلودگی محیطزیست و انتشار گازهای گلخانهای جلوگیری کرد.
کشور ایران با مصرف حدود 350 هزار تن آلومینیوم در سال، متوسط مصرف سرانهای در حدود 5/ 4 کیلوگرم آلومینیوم دارد که در مقایسه با متوسط مصرف سرانه آلومینیوم کشورهای صنعتی در حدود 24 کیلوگرم، متوسط مصرف سرانه آلومینیوم ایران، حدود یکپنجم کشورهای صنعتی است و برای رسیدن به وضعیت مطلوب، صنعت آلومینیوم کشور نیاز به سیاستگذاری درست، هدایت و نظارت بر سرمایهگذاری در صنایع بالادستی (تامین بوکسیت و تولید پودر آلومینا) و صنایع میانی (تولید شمش آلومینیوم) و صنایع پاییندستی (تولید محصولات نهایی) دارد.
در حال حاضر، حدود 95درصد آلومینای جهان از ماده معدنی بوکسیت تولید میشود، درحالیکه ذخیره قطعی بوکسیت در جهان محدود بوده و حدود 40 میلیارد تن برآورد میشود که عمده ذخایر آن، در گینه حدود 10میلیارد تن، استرالیا حدود 7 میلیارد تن، ویتنام حدود 5میلیارد تن، برزیل حدود 4میلیارد تن، جامائیکا حدود 3میلیارد تن و چین حدود 2میلیارد تن و سایرکشورها حدود 9میلیارد تن برآورد میشود. براساس آخرین برآوردی که در سال 1399 از ذخایر بوکسیت ایران صورت گرفته، میزان ذخایر قطعی بوکسیت ایران با عیار بیشتر از 40درصد اکسید آلومینیوم (آلومینا) و کمتر از 15 درصد سیلیس، حدود 38میلیون تن بوده که حدود یکدهم (1/ 0) درصد ذخایر قطعی بوکسیت در جهان است.
با وجودی که سه کشور گینه، استرالیا و ویتنام، بیش از نیمی از ذخایر معدنی بوکسیت جهان را در اختیار دارند، اما بزرگترین تولیدکننده پودر آلومینا و بزرگترین تولیدکننده شمش آلومینیوم در جهان، چین است که به تنهایی بیش از 50 درصد تولیدات جهان را به خود اختصاص داده است.
به لحاظ فرآیند تولید، برای استحصال یک تن شمش آلومینیوم، نیاز به حدود 2 تن پودرآلومینا بوده و برای تولید هر تن پودرآلومینا به حدود 5/ 2 تن بوکسیت نیاز است، بر این اساس، در سال 1399 برای تولید حدود 450 هزار تن شمش آلومینیوم، حدود 900 هزار تن پودر آلومینا مصرف شد که حدود 25 درصد آن از داخل و مابقی از طریق واردات تامین شده است. واضح است، برای تولید 5/ 1میلیون تن شمش آلومینیوم بر اساس سند چشمانداز افق 1404، به حدود 3میلیون تن پودر آلومینا و حدود 5/ 7میلیون تن بوکسیت نیاز خواهد بود. چنان که کل مواد اولیه مورد نیاز برای تولید 5/ 1 میلیون تن شمش آلومینیوم از طریق ذخایر بوکسیت داخلی به میزان 5/ 7میلیون تن، بدون در نظر گرفتن پودر آلومینای وارداتی و اکتشافات آتی، بعد از مدت 5 سال ذخایر قطعی بوکسیت موجود کشور به اتمام خواهد رسید. این در حالی است که در پایان سال 1399 میزان تولید آلومینا (پودر دی اکسید آلومینیوم) حدود 250 هزار تن بوده و برای استحصال آن حدود 625 هزار تن بوکسیت استخراج شده است.
با نگاهی به صورتهای مالی سنواتی شرکتهای تولیدکننده آلومینیوم کشور، ملاحظه میشود که در برخی از سالها، خرید و واردات پودرآلومینا، تولید و فروش و صادرات شمش آلومینیوم، نهتنها سودی نصیب شرکت نکرده بلکه شرکت را با زیان هنگفت مواجه کرده است. به طوری که در برخی سالها، زیان خالص شرکت بیشتر از پرداخت حقوق و مزایای سالانه آن بوده است.
برای تامین بوکسیت در کشور، حفظ منافع و سرمایه ملی، دستیابی به سود مورد انتظار، بهرهمندی از ارزش افزوده صنعت آلومینیوم و اشتغالزایی، سه استراتژی اثربخش توصیه میشود:
اولین استراتژی اثربخش؛ صنعت آلومینیوم کشور، از تله کمبود مواد اولیه (بوکسیت و پودرآلومینا) خارج شود. راههای تامین مواد معدنی از طریق مشارکت و حمایت دولت در ذخیرهیابی و اکتشاف معادن جدید، استحصال آلومینا از بوکسیت کمعیار با استفاده از روشهای نوین، انجام مطالعات کاربردی و دستیابی به دانش فنی تولید آلومینا از طریق آلونیت و نفلین سینیت، سرمایهگذاری در معادن بوکسیت کشورهای خارجی مانند معادن بوکسیت گینه (کوناکری) که متوسط عیار بوکسیت آن 55درصد بوده و با ایران قرارداد 99 ساله دارد. اما با وجود گذشت بیش از 20 سال از شروع قرارداد، تاکنون برداشتی از معادن بوکسیت این کشور صورت نگرفته است و این در حالی است که در صورت داشتن یک دیپلماسی اقتصادی و سیاسی فعال و مشارکت در سرمایهگذاری با سایر شرکتهای خارجی که از معادن همجوار این کشور بهرهبرداری میکنند، میتوان برخی از هزینهها، مثل هزینه حملونقل را کاهش داد.
دومین استراتژی اثربخش؛ به جای صدور شمش آلومینیوم از کشور، محصولات نهایی آلومینیومی صادر شود. صادرات شمش، نوعی از خامفروشی به شیوه مدرن یا نوعی از استعمار فرا نُو اقتصادی است که در این سبک از استعمار، همزمان با خروج مواد معدنی از کشور و مصرف گاز و برق ارزانقیمت در داخل و همچنین با ایجاد آلودگی زیستمحیطی و گازهای گلخانهای، بوکسیت و پودر آلومینا به محصول پاک تبدیل شده و به صورت شمش آلومینیوم صادر میشود. در صورتی که با تبدیل شمش به محصولات آلومینیومی و بهرهمندی از ارزش افزوده حاصل از آن، میزان سودآوری و اشتغالزایی در صنعت آلومینیوم کشور افزایش مییابد.
سومین استراتژی اثربخش؛ لزوم اصلاح ساختار و تکمیل زنجیره ارزش در صنعت آلومینیوم کشور است. صنعت آلومینیوم در صنایع بالادستی (تامین بوکسیت و تولید پودر آلومینا) با کمبود مواد اولیه مواجه است، در صنایع میانی (تولید شمش آلومینیوم) به دلیل هزینه برق مصرفی بالا (حدود 12 کیلو وات بر ساعت برای تولید یک کیلوگرم آلومینیوم) که حدود 25 درصد قیمت تمام شده را در بر میگیرد و واردات پودرآلومینا در حدود 75درصد و واردات پترولیوم کک کلسینه (حدود 450 کیلوگرم به ازای هرتن شمش) و واردات مواد نسوز و کریولیت سبب میشود تا شرکتهای تولیدکننده شمش آلومینیوم، نسبت به میزان سرمایهگذاری، از سود حسابداری مطلوبی برخوردار نباشند، به طوری که در برخی از سالها، با زیان هنگفت مواجه میشوند. راهحل جبران زیان این شرکتها را باید در اصلاح ساختار و تکمیل زنجیره ارزش و تقویت و گسترش صنایع پاییندستی (تولید محصولات نهایی و بازیافت) جستوجو کرد که بیش از 11 هزار واحد صنعتی و تولیدی را میتواند سرپا، پویا و سودآور نگه دارد و موجبات رشد و شکوفایی اقتصاد ملی و بازده سهام شرکتهای اصلی و وابسته را فراهم سازد.