ایران در شرایط جنگ اقتصادی قرار دارد
عصر معدن- عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: وقتی کشور دچار رکود و تحت شدیدترین تحریم ها بوده و این در حالی است که وضع تحریم های داخلی به صلاح کشور و بخشی مانند معدن نخواهد بود.
عصر معدن- عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران گفت: وقتی کشور دچار رکود و تحت شدیدترین تحریم ها بوده و این در حالی است که وضع تحریم های داخلی به صلاح کشور و بخشی مانند معدن نخواهد بود.
به گزارش پایگاه خبری «عصرمعدن» سجاد غرقی با بیان این مطلب افزود: امروز بخش معدن هم مانند تمامی بخش ها در شرایط بحران و جنگ اقتصادی قرار دارد. این جنگ اقتصادی الزاما جنگی یک سویه از طرف دشمنان خارجی نیست بلکه نا کارآمدی و عدم کارکرد اقتصاد ایران، حاکمیت و دولت ایران سبب تشدید نابسامانی اوضاع شده است.
وی گفت: دلیل ندارد شخصیتی مانند رئیس جمهور آمریکا بتواند با مطرح کردن برخی مسائل، اوضاع اقتصاد کشور را تا این اندازه متلاطم کند و این برای ایران که یک انقلاب شکوهمند را 40 سال پیش به انجام رسانده جای بسی تاسف دارد.
عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران اشاره کرد: اقتصاد ایران وارد یک لوپ خطرناک شده است لوپ کاهش ارزش پول ملی و رکود و تورم.
وی افزود: در گذشته نیز ما در اقتصاد به صورت تصنعی از طریق تورم، رونق تورمی ایجاد می کردیم و با اینکار چرخ صنعت در شرایط تحریم می چرخید تا از فشارهای اساسی خارج شویم؛ موضوعی که در دهه دوم انقلاب تجربه کردیم. در حال حاضر اما علاوه بر سقوط ارزش پول ملی یعنی فقیر تر شدن مردم با رکود تورمی مواجهیم.
نایب رئیس اتحادیه محصولات معدنی در ادامه افزود: در نگاه کلان بخش معدن از ساختار اقتصادی ایران مجزا نیست و برای مقابله با اثرات این رکود و تورم، نوع سیاست ورزی و نوع اجرای سیاست ها در حال حاضر متناسب با فضای موجود نیست. در شرایطی که نیاز به ارز صادراتی و تشویق صادرات داریم عوارض صادراتی از سوی وزارت صنعت، معدن و تجارت وضع می شود باید بررسی کرد متناسب با کدام نیاز روز است؟ مورد دیگر حقوق دولتی است که برای تولید کنندگان مواد معدنی لحاظ می شود و بخشنامه اخیرش در خرداد ماه سال جاری ابلاغ شده است، طبق این بخشنامه حقوق دولتی در بعضی موارد 40 تا 70 درصد افزایش پیدا کرده است. سوال اینجاست که این نوع سیاست ورزی قرار است چگونه به خروج از رکود و این جنگ اقتصادی که کشور دچارش شده کمک کند.
وی ادامه داد: همین دو مورد نشان دهنده ی این موضوع است که ورای وجود یا فقدان استراتژی، در بحث اداره و بقای واحدهای تولیدیمان هم دچار تشخیص درستی نیستیم. بنده معتقدم مسئله صرفاً مربوط به استراتژی نیست و به وضوح فقدان یک عقل سلیم است.