نگاهی بر مهمترین تهدیدات کلیدی در محیط کلان کسب و کار فولاد
عصر معدن- محمد مهدی یار جانلی مدیر عامل و عضو هیئت مدیره صنعت ورق آرین پاژ در یادداشتی در خصوص محیط کسب و کار فولاد نوشت:
عصر معدن- محمد مهدی یار جانلی مدیر عامل و عضو هیئت مدیره صنعت ورق آرین پاژ در یادداشتی در خصوص محیط کسب و کار فولاد نوشت:
به گزارش پایگاه خبری «عصرمعدن» در این یادداشت آمده است: بررسی روند صادرات در کشور از سال 90 به بعد نشان می دهد ما در بخش بندی و برندینگ هم در داخل و هم خارج از کشور با یک شکاف جدی مواجه ایم و این شکاف به مرور عمیق تر هم شده است. از اینرو این شرکت به برنامه ریزی ایجاد یک هایپرمارکت تخصصی فولاد برای نخستین بار در ایران به نام صنعت ورق آرین پاژ اقدام کرده تا در کنار تولید، از تخصص خود در حوزه مارکتینگ، برندینگ و شناخت دقیق تولیدکنندگان و مصرف کنندگان داخل و خارج از مرزها استفاده کند و آنها را به یکدیگر پیوند دهد. البته این اتفاق در سایر کشورها نیز وجود دارد و صادرات عملا از طریق شرکت هایی که مبنای علمی،فنی و تجارت مابین رشته ای داشته و از دانش بومی برخوردارند و هم از تولید و هم بازار بین المللی سررشته دارند صورت میگیرد
مهم ترین تهدیدات کلیدی در محیط کلان کسب و کار صنعت فولاد به شرح ذیل است:
کاهش قیمت جهانی محصولات فولادی: این چالش منتهی به کاهش درآمدهای شرکت های تولیدکننده میشود
کاهش قیمتها تا سطح هزینه تمام شده تولید میتواند بسیاری از بنگاهها را به مرز خطر ورشکستگی و توقف تولید بکشاند.
افزایش واردات ناشی از افزایش حجم تولید در سطح بین المللی، اشباع بازار و مازاد تولید خصوصا در چین: این امر منجر به عدم توان رقابت تولیدکنندگان داخلی و نهایتاً کاهش و یا توقف تولید در بنگاههای داخلی شده و علاوه بر هزینه های بالای اقتصادی موجب بیکاری هزاران نیروی کار در این صنعت میشود.
محدودیت در صادرات: ناشی از عدم وجود زیرساختهای لازم نظیر شبکه حمل و نقل جادهای، ریلی، دریایی و تسهیلات جانبی در آنها و در نتیجه افزایش هزینه حمل. همچنین عدم بهرهگیری از بازارهای هدف در منطقه به دلیل وجود ناامنیهای سیاسی و حضور گروه های تروریستی.
افزایش هزینه تمام شده تولید ناشی از افزایش هزینه انرژی، نیروی کار و...: متضاد با روند کاهشی قیمت فروش محصولات، هزینه ها روند افزایشی را طی میکنند. در این راستا مؤلفه هایی که به لحاظ فنی و یا سیاسی در اختیار بنگاهها نمیباشد، باید توسط دولت مورد توجه و مدیریت قرار گیرد.
بالا بودن نرخ بهره تسهیلات بانکی: با مروری بر اقتصاد و صنعت در طی سالهای اخیر میتوان دریافت که متضاد با تعاریف اقتصاد اسلامی، این بانکها بودهاند که توانستهاند به جای ایجاد تسهیل برای حوزههای مختلف اقتصاد از جمله صنعت، به نوعی مالک بنگاههای صنعتی شوند. در اغلب بنگاهها سهم هزینههای مالی از بسیاری از هزینه های دیگر بیشتر است. این موضوع به ناصواب بودن روندهای طراحی شده اقتصادی دلالت دارد و لازم است اقتصاد را از مسیر خطای فعلی خارج کرد.
عدم توسعه زیرساختهای کشور متناسب با چشم انداز ترسیم شده صنعت فولاد: مطابق برنامه تدوین شده، در افق 1404، به میزان 55 میلیون تن محصولات فولادی تولید میگردد. عدم برنامه ریزی جهت توسعه زیرساختهای لازم نظیر شبکه و ناوگان حمل و نقل (جادهای، ریلی، دریایی)، تامین انرژی (برق، گاز)، کمبود شدید منابع آب و... تحقق اهداف ترسیم شده را دچار تردید می کند.
- ضعف فرهنگ کار و پایین بودن بهره وری نیروی انسانی: نوع نگرش منفی به کار در برخی لایههای جامعه موجب شده است که با وجود تعداد نیروی انسانی چند برابر استانداردهای جهانی در برخی بنگاهها، خروجی با مقادیر مورد انتظار اختلاف اساسی داشته باشد.
عدم وجود نقشه جامع توسعه صنعت (از جمله در بخش فولاد) به همراه اسناد پشتیبان: این امر موجب شده برخی سرمایهگذاریها در مناطق غیرمناسب انجام پذیرد. ضمن این که در بعضی بخشها مواجه با مازاد ظرفیت و برخی حوزهها کمبود ظرفیت سرمایهگذاری هستیم.
به راحتی میتوان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی، دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند. با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی میتوان با تدوین استراتژیهای مقاومتی در مسیر رفع چالشها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت.
تحمیل برخی هزینه های اجتماعی غیرمرتبط بر بنگاهها: هر چند توجه به مسئولیتهای اجتماعی یک رویکرد مناسب در سطح بینالمللی است، امّا آن چه در سطح کشور با آن مواجهیم در خیلی از موارد متفاوت با فلسفه مسئولیت های اجتماعی و بیارتباط با رویکرد خلق ارزش مشترک برای جامعه و بنگاه است. ضمنا در این زمینه فشارهای مختلف سیاسی و اجتماعی برخی مواقع، فرایند کلی بنگاه را نیز دچار مشکل میکند.
محدودیتهای زیستمحیطی: برخی از این محدودیتها به درستی اعمال شده و برخی نیز ناشی از تلقی غلط نسبت به صنعت و عدم توجه به جایگاه آن در توسعه ملی است. در هر صورت وجود الزامات سختگیرانه زیست محیطی یکی از چالشهای صنعت فولاد است که باید به آن توجه لازم صورت پذیرد.
موارد فوق در سطح کلان اقتصاد و صنعت مورد توجه قرار میگیرد. لذا لازم است در همان سطح در خصوص برنامهریزی رفع این چالشها اقدام نمود. برخی دیگر از چالشها در حوزه رقابتی صنعت فولاد وجود دارد.
از مهمترین این چالشها به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
عدم توازن و تناسب منطقه ای در توسعه زنجیره تولید فولاد از معادن تا خطوط تولید محصولات نهایی: در طی سالهای اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاههای اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمیشود. برای مثال در سالهای مختلف مواجه با کمبود در سنگآهن، گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام (شمش و تختال) و... بودهایم. این عدم توازن هم از نظر حجمی و هم از نظر زمان بهرهبرداری طرحها، صنعت فولاد را با مشکل مواجه کرده است. ضمناً برخی توسعه ها در مناطقی که از لحاظ اقتصادی و زیرساختی توجیه ندارد بر حجم مشکلات افزوده است.
طی سال های اخیر در خصوص توسعه در زنجیره تولید فولاد دو اتفاق روی داده که میتواند آینده این صنعت و بنگاه های اقتصادی را با خطر مواجه کند. اول این که توازنی در این توسعه مشاهده نمیشود. برای مثال در سالهای مختلف مواجه با کمبود در سنگآهن، گندله، آهن اسفنجی، فولاد خام (شمش و تختال) و... بودهایم.
جایگزینی محصولات غیرفولادی در سبد نیاز مشتریان: یکی از تهدیدات جدی هر صنعت، جایگزینی محصول با محصولی دیگر و در نتیجه از دست رفتن بازار مصرف است. تهدیدی که بسیاری از صنایع را با مشکل اساسی مواجه کرده است.
در ادامه برخی از چالشهای صنعت فولاد که ناشی از نحوه مدیریت بنگاههای تولیدی و به نوعی ضعف عملکردی این بنگاهها است مورد اشاره قرار میگیرد:
ضعف در کیفیت محصولات تولیدی: موجب ضعف در کسب بازارهای هدف داخلی و بینالمللی و افزایش هزینه های کیفیت میشود.
ضعف در بهرهوری منابع و فرایندها: فرایندهای ناکارآمد همراه با بهره گیری غیربهرهور از منابع، یکی از چالشهای اصلی بخش صنایع است
ضعف در فرایند فروش و بازاریابی: عدم وجود شبکه رسمی توزیع، خدمات نامناسب حین و پس از فروش، عدم شناسایی بازارهای جدید هدف و... از عمده موارد در این خصوص است.
ضعف در فرایند تأمین: موجب عدم تأمین مناسب، پایدار و کیفی می شود.
ضعف در تکنولوژی تولید: عدم بهره گیری از تکنولوژیهای روز منجر به کاهش بهرهوری و افزایش بهای تمام شده میگیرد.
ضعف در بهره وری و اشتیاق نیروی انسانی
مدیریت ناکارآمد دانش سازمانی: ضعف در دانش فنی لازم در جهت تولید رقابتی محصولات کیفی و شناسایی و رفع موانع عملیات اصلی و همچنین عدم مدیریت مؤثر دانش نهانی منابع انسانی بنگاه.
به راحتی میتوان مشاهده کرد که در راستای توسعه صنعت فولاد کشور و به تبع آن توسعه و رشد اقتصادی، دولت، بنگاههای اقتصادی و قاطبه مردم صاحب نقش هستند.
با نگاهی گذرا به ابعاد و مؤلفه های اقتصاد مقاومتی میتوان با تدوین استراتژیهای مقاومتی در مسیر رفع چالشها و ایجاد فضایی پرنشاط و حرکتی مثبت در رشد این صنعت گام برداشت.